پای بر چشمم گذار، ای بهترین مهمان عشق!

[RB:Rozblog_Dynamic_Code] [RB:Rozblog_Js]

 

 

 

پای بر چشمم گذار، ای بهترین مهمان عشق!!!
تا به یٌمن مقدمت، بر گسترانم خوان عشق،،،
این تن یخ کرده ی دلمرده را ، جانی ببخش،،،
با حضور گرمت ، ای خورشید تابستان عشق،،،
گرچه قابل نیست، اما در میان سینه ام،،،
خانه ای سازم برایت،از گل و سیمان عشق،،،
زیر پامان : یک گلیم پاره از جنس غرور،،،
پیش رومان : سفره ای از آب عشق و نان عشق،،،
مصرعی از قلب تو، با مصرعی از قلب من،،،
شاه بیتی می شود – بی مثل – در دیوان عشق،،،
کاش ! این رود خیالاتم ، به دریا می رسید،،،
تا بیا شوباند این خواب مرا ،طوفان عشق،،،
آه ! ای ابری که روی آذرخشت با من است،،،
کی شود؟ از سر بگیری ، بارش باران عشق،،،
آبرو را ، گرچه در عشقت ، غرامت داده ام،،،
باز هم آماده ام ، تا پس دهم ، تاوان عشق،،،
بازگشتی نیست، از این راه نیمه طی شده،،،
با تو : ماندن ، از تو : گفتن ، بی تو هم : پایان عشق!!!

 



  • نویسنده : Tahereh.Jalali
  • بازدید : 1273بار
  • انتشار : جمعه 9 مرداد 1394 - 14:47